Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5953 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
defacto recognition
U
شناسایی عملی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
de jure recognition
U
شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
Other Matches
defacto recognition
U
شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
call-up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
air photographic
U
شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
bomb reconnaissance
U
شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
lost cluster
U
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
ballistics of penetration
U
شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
knowledge
U
شناسایی
counter reconnaisance
U
ضد شناسایی
recognition
U
شناسایی
identification
U
شناسایی
recognizability
U
شناسایی
exploration
U
شناسایی
reconnaissance
U
شناسایی
search
U
شناسایی کردن
identifiable
U
قابل شناسایی
identification test
U
ازمون شناسایی
searched
U
شناسایی کردن
reconnoitres
U
شناسایی کردن
searches
U
شناسایی کردن
reconnoitre
U
شناسایی کردن
reconnoitred
U
شناسایی کردن
reconnoiters
U
شناسایی کردن
reconnoitering
U
شناسایی کردن
reconnoitring
U
شناسایی کردن
reconnoitered
U
شناسایی کردن
reconnaissance
U
شناسایی کردن
searchingly
U
شناسایی کردن
aerial reconnaissance
U
شناسایی هوایی
reconnaissance flight
U
پروازاکتشافی یا شناسایی
reconnaissance in force
U
شناسایی با رزم
reconnaissance party
U
گروه شناسایی
reconnaissance party
U
قسمت شناسایی
reconnaissance patrol
U
گشتی شناسایی
reconnoiter
U
شناسایی کردن
route reconnaissance
U
شناسایی جاده
route reconnaissance
U
شناسایی مسیر
specific search
U
شناسایی مخصوص
visual identification
U
شناسایی بصری
identification document
U
کارت شناسایی
ID card
U
کارت شناسایی
problem identification
U
شناسایی مسئله
marking panel
U
پرده شناسایی
map reconnaissance
U
شناسایی نقشهای
ammunition identification code
U
کد شناسایی مهمات
amphibious reconnaissance
U
شناسایی اب خاکی
armed reconnaissance
U
شناسایی مسلحانه
boat hails
U
شناسایی قایق
character table
U
جدول شناسایی
cognizance
U
شناسایی اگاهی
de jure recognition
U
شناسایی قانونی
identification markings
U
علایم شناسایی
identification card
U
کارت شناسایی
incognizant
U
بدون شناسایی
indentification of soils
U
شناسایی خاکها
investigation of foundation conditions
U
شناسایی زمین پی
kenspeckle
U
قابل شناسایی
knowledge of persons
U
شناسایی اشخاص
legalization
U
شناسایی رسمی
badge
U
کارت شناسایی
identities
U
اصلیت شناسایی
identity
U
اصلیت شناسایی
identified
U
شناسایی کردن
identify
U
شناسایی کردن
identifying
U
شناسایی کردن
identifies
U
شناسایی کردن
pinning
U
شماره شناسایی شخصی
pattern recognition
U
الگوشناسی شناسایی الگو
personal identification number
U
شماره شناسایی شخصی
identification
U
شناختن شناسایی کردن
molecular indentification number
U
عدد شناسایی مولکولی
piadology
U
شناسایی حالات کودکان
armored reconnaissance vehicle
U
خودروی شناسایی زرهی
road reconnaissance
U
عملیات شناسایی جاده ها
pin
U
عدد شناسایی فردی
pin
U
شماره شناسایی شخصی
pinned
U
عدد شناسایی فردی
pinned
U
شماره شناسایی شخصی
panel code
U
علامت رمزپرده شناسایی
map reconnaissance
U
شناسایی از روی نقشه
film badge
U
برگ شناسایی فیلم
map reference
U
فهرست شناسایی نقشه
font id conflict
U
اختلال شناسایی فونت
diplomatics
U
شناسایی خطوط باستانی
pinning
U
عدد شناسایی فردی
identifies
U
مشاهده کردن شناسایی کنید
identified
U
مشاهده کردن شناسایی کنید
tags
U
حروف شناسایی فایل یا یک موضوع
paleography
U
شناسایی وکشف خطوط قدیمه
identify
U
مشاهده کردن شناسایی کنید
tag
U
حروف شناسایی فایل یا یک موضوع
scout helicopter
U
هلی کوپتر شناسایی یا گشتی
identifying
U
مشاهده کردن شناسایی کنید
symptomatology
U
علم شناسایی نشانههای بیماری
zymology
U
مبحث تخمیر و شناسایی مخمرها
paleethnology
U
مبحث شناسایی انسانهای قدیم
issue
[of something]
[ID card or check]
U
صدور
[چیزی]
[کارت شناسایی]
[چک]
ballistics
U
شناسایی خصوصیات منحنی مسیرگلوله
bacteriologist
U
متخصص شناسایی انواع باکتریها
scorpion
U
نوعی تانک سبک شناسایی
scorpions
U
نوعی تانک سبک شناسایی
identikits
U
وابسته به این روش شناسایی
identikit
U
وابسته به این روش شناسایی
starfinder
U
وسیله شناسایی ستارگان در اسمان
recognition
U
تشخیص شناسایی هواپیما یا ناوتشخیص دادن
teratology
U
مبحث شناسایی جنین ناقص الخلقه
attornment
U
قبول و شناسایی موجر یاارباب تازه
titles
U
نام شناسایی فایل یا برنامه یا دیسک
anthroposophy
U
علم شناسایی طبیعت و ماهیت انسانی
nosology
U
مبحث شناسایی و تقسیم بندی امراض
berne list
U
کتاب علایم شناسایی بین المللی
title
U
نام شناسایی فایل یا برنامه یا دیسک
covertrace
U
منطقه عمومی پوشش شناسایی هوایی
early spring
U
سیستم جنگ افزار ماهوارهای ضد شناسایی
sub-
U
کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
geogonostic
U
وابسته به شناسایی خارههای ویژه زمین
lip tattooing
U
خالگذاری روی لب اسب برای شناسایی
phonemics
U
علم شناسایی تلفظ کلمات وصداها
endocrinology
U
علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
entoptics
U
شناسایی وفایف اجزای درونی چشم
applicative
U
عملی
feasible
U
عملی
operable
U
عملی
factually
U
عملی
practicable
U
عملی
business like
U
عملی
performable
U
عملی
ex post
U
عملی
operational
U
عملی
practicals
U
عملی
practical
<adj.>
U
عملی
pragmatics
U
عملی
empirical
U
عملی
objectives
U
عملی
objective
U
عملی
applicatory
<adj.>
U
عملی
practic
U
عملی
pracitcable
U
عملی
achievable
<adj.>
U
عملی
executable
<adj.>
U
عملی
workable
<adj.>
U
عملی
makable
<adj.>
U
عملی
down-to-earth
U
عملی
down to earth
U
عملی
de facto
U
عملی
practicable
<adj.>
U
عملی
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
عملی
manageable
<adj.>
U
عملی
contrivable
<adj.>
U
عملی
doable
<adj.>
U
عملی
operative
U
عملی
operatives
U
عملی
feasible
<adj.>
U
عملی
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
عملی
makeable
<adj.>
U
عملی
experimental
U
عملی
workable
U
عملی
suitable
<adj.>
U
عملی
useful
<adj.>
U
عملی
utilitarian
[useful]
<adj.>
U
عملی
handy
<adj.>
U
عملی
pragmatic
U
عملی
factual
U
عملی
purposive
<adj.>
U
عملی
purposeful
<adj.>
U
عملی
purpose-built
<adj.>
U
عملی
proper
<adj.>
U
عملی
functional
<adj.>
U
عملی
applied
U
عملی
convenient
<adj.>
U
عملی
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
U
عملی
inlay card
U
کارت شناسایی درون نوار یا جعبه دیسک
autecology
U
مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
piece mark
U
شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
metabit
U
بیت شناسایی اضافی برای هر کلمه داده
acrology
U
مبحث شناسایی ریشه واشتقاق حروف الفباء
scorpions
U
تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
scorpion
U
تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
lengths
U
تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل
length
U
تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل
inexecutable
<adj.>
U
غیر عملی
training
U
آموزش عملی
utilization
U
استفاده عملی
work
U
عملی شدن
execute
U
عملی کردن
actualize
U
عملی کردن
inapplicable
U
غیر عملی
performance test
U
ازمون عملی
bring into being
U
عملی کردن
put into effect
U
عملی کردن
operationalism
U
مکتب عملی
feasible
U
امکان عملی
make a reality
U
عملی کردن
operationism
U
مکتب عملی
worked
U
عملی شدن
impractical
U
غیر عملی
feasibly
U
بطور عملی
compulsions
U
وسواس عملی
Recent search history
Forum search
1
ICR
2
actus reus
2
ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
0
سیره رفتاری امام علی(ع) سیره هدایت عملی انسان و جامعه است
0
nest building
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com